loading...
Adnan_design
عدنان بازدید : 25 دوشنبه 05 فروردین 1392 نظرات (0)

سفر، قصه رفتن است، تجربه دیگر بودن است اصلا تجربه «خود» واقعی است؛ دلت می‌خواهد بروی. تو این بار به ندای درون گوش می‌دهی جاده را می‌گیری و می‌روی تا آنجا كه آفریننده بی‌همتا تو را از خوان نعمتش سیراب كند. می‌مانی، از آن چه انتظار داشتی با آنچه اینك رخ داده و پیش رو می‌بینی... شگفت دنیایی است... سنندج را كه دیده‌اید، همان پارك جنگلی آبیدر، خانه كرد، عمارت آصف، بازار سرپوشیده و كودكان سیاه چشم با لباس‌های زیبای رنگ در رنگ را می‌گویم، حالا باید راهی شد به سوی زیبایی تا جایی كه بیشتر دست طبیعت دركار است، دستتان را به دست سرنوشت دهید و مستقیم بروید در جاده فرهنگ و زیبایی و تاریخ.

 

arandan
می‌گویند «آرندان» از «آریان» گرفته شده است همین خود دلیلی است تا اصالتش عیان شود، پس با ما همسفر شوید تا آرندان؛ روستایی كه 13 كیلومتر با شهر فاصله دارد و 1700 سال عمر از تاریخ گرفته است؛ یعنی دوره «زرتشت» البته این تاریخ همیشه رشته‌ای سردرگم دارد چه این كه براساس شواهد موجود، این منطقه از دیرباز به عنوان یكی از كانون‌های استقرار انسان در دوران نوسنگی مطرح بوده است و هسته اولیه بنای یك دهكده نوسنگی نیز در آن یافت شده است. اصلا می‌توان قید زمان را هم زد، موافق هستید كه؟! فعلا باید جاده قدیم مریوان را جست. نشانی‌اش را از هر كه بپرسید، شما را به انتهای خیابان استانداری راهنمایی می‌كند. پس از عبور از پادگان كه آخرین نقطه مسكونی محسوب می‌شود، شهر بسرعت پشت پلك‌هایتان محو خواهد شد.

 

 

تو همچنان پیش می‌روی در طول روزهای گرم، تابستان فصل رنج است و گندم‌های طلایی‌اش هم رنگ گنج، از كنار هر مزرعه‌ای كه عبور كنید، صاحبش تو را به مهمانی می‌خواند، حداقلش این است كه سلامی می‌دهد یا دستی به نشان احترام بالا می‌برد، سفر یعنی همین؛ یعنی دست بالا بردن و گفتن یك سلام صادقانه و صمیمانه كه هیچ جز دوستی و مهربانی پشت آن نتوان یافت. زمان زیادی نمی‌گذرد كه كوله‌بار لحظه‌های زیبا حسابی سنگینی خواهند كرد.
باغ‌ها و مزارع پربار در این روزهای گرم، سرسبزی را مهمان چشمان زیبابین شما می‌كنند و روحتان را جلا می‌دهند. كم‌كم آبادی از میان دو كوه خود را نمایان می‌كند؛ خانه‌هایی كه از آن بوی زندگی به مشام می‌رسد.

 

زندگی یعنی تكه نان داغی كه كودكی از سر شوق، آن را خالی‌خالی در هم می‌پیچد و با ذوقی كودكانه در‌ عصرگاهی دلپذیر می‌خوردش؛ زندگی یعنی بازآمدن گله گاو و گوسفندان از صحرا به روستا در یك غروب دم‌كرده گرم تابستانی؛ با ورودشان به ده، گرد و خاكی برپا می‌كنند فراموش نشدنی، هر كدام در جستجوی مأمن خود سر به زیر به راه می‌افتند تا به مقصد برسند، بی‌آن كه خطا كنند،‌ از آن زیباتر لحظه‌ای است كه بره‌ها و بزغاله‌ها در جستجوی مادرانشان كه تازه از صحرا بازگشته‌اند، می‌دوند، ‌صدای زنگوله‌ها و بع‌بع بره‌ها فضای تمام ده را پر می‌كند، غوغایی می‌شود تماشایی...!


فراموش كردم كه بگویم زندگی همان قابلمه بزرگی است كه زنان روستا آن را پر از شیر بر سر می‌گذارند و می‌برند به خانه و شما این همه را تنها در اندك زمانی خواهید دید، اما برای ابد در ذهنتان نقش می‌بندد. چه روزگاری است حالا كه قدرش را نمی‌دانیم...

 

 

روبه‌روی آبادی آرندان، كوهی قرار دارد به نام «شیخ علی»؛ اهالی به آن تپه می‌گویند ولی برای ما كوه زیبایی است. با این كه برخی خانه‌ها هنوز معماری سنتی خود را حفظ كرده‌اند، اما اینجا هم از نفوذ مصالح امروزی و ساخت و سازهای بد قواره و بی‌هویت مصون نمانده است كه تقابل این مناظر ساختمانی با طبیعت مسحوركننده آن، توی ذوق می‌زند، بگذریم....


كوچه‌های آبادی، پستی و بلندی زیاد دارد؛ انگار همین ناهمواری‌ها به نوعی زندگی اهالی را هم از جاده یكنواختی خارج می‌كند! راستی این را هم بگویم مكان اصلی آرندان نزدیك مكانی بوده است به نام «به‌رقه‌لا» و «دشت شاه‌جو» اما عوامل طبیعی بر جانش افتاد و تنها نامش را در خاطر اهالی به یادگار گذاشت. جالب این كه هركدام از دشت‌ها و مزارع آبادی برای خود دارای نامی هستند، اسامی همچون «قالاو»، «خویرازه»، «گرده زه‌وی»، «نوكه جار» و... همین نام‌ها خود شناسنامه‌اند. جالب این كه روستای آرندان نسبت به سایر روستاهای همجوار خود مانند «صوفیان»، «كلكان» و «اجگره» از امكانات بهتر و بیشتر برخوردار است همچون كتابخانه، مركز بهداشت، شركت تعاونی و...

 

اما برای بیشتر كسانی كه به آرندان می‌آیند، یك انگیزه ویژه وجود دارد و آن وجود بقعه متبركه یكی از اصحاب پیامبر به نام ‌حسن انصاری‌ است كه بر ارتفاع كوهی به همین نام قرار دارد، اهالی و مردمان اطراف ذكر بزرگواری و بزرگ منشی بسیاری از این صحابی را در دل خود دارند كه به وقتش آن را به همدل خویش باز می‌گویند. غیر از این موقعیت قرارگیری بقعه در یك محیط بكر و طبیعی است كه هر نفسی كه برمی‌آورد مفرح ذات است و به شكر اندرش مزید نعمت باز می‌آرد. رود آرندان هم بر این همه زیبایی و جذابیت افزوده است.
اهالی روستا بیشتر لباس محلی بر تن می‌كنند، لهجه كردی آنها به لهجه سنندجی بسیار شبیه است.


این منطقه به دلیل نزدیك بودن به شهرسنندج و داشتن امكانات و آب و هوای مطلوب و دل‌انگیز مقصد سفرهای كوتاه برای سنندجی‌هاست. شما هم اگر گذرتان به دیار این مردم افتاد، بدانید كه آرندان آسمانش آبی، خاكش پاك و مردمش آیینه‌دلاند.

عدنان بازدید : 35 دوشنبه 05 فروردین 1392 نظرات (0)

هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست 

که یک نفر احساست رو بفهمه

بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی !!!

..............................

گاه آنقدر تنهایم که اسم کوچکم هم از یادم میرود...
بس که صدایم نمیزنند...

.................................

چرا آدمها نمی دانند!!
بعضی وقتا "خداحافظ"
یعنی ...نذار برم

 

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 71
  • بازدید سال : 288
  • بازدید کلی : 4,499
  • کدهای اختصاصی

    كد موسيقي براي وبلاگ